تعداد بازدید: ۴۴۱۹
کد خبر: ۸۰۶
تاریخ انتشار: ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۸ - 20 February 1399
بررسی ضرورت‌های فقهی بازسازی حرم‌های مطهر به بهانه میلاد کریم اهل بیت علیهم السلام

بقیع را دوباره خواهیم ساخت/احتجاج کارشناسان حوزه علمیه قم در لزوم ساخت و ساز عتبات

نیمه ماه مبارک رمضان سالروز میلاد پر برکت امام حسن مجتبی (ع) کریم اهل بیت است، همان ستاره تابناک آسمان امامت و ولایت که بقعه مطهر او و سه امام دیگر در بقیع به دستور وهابیت کور دل تخریب شد. اکنون ساخت دوباره بارگاه منور برای قبور بقیع از آرزوی شیعیان است، اما به راستی دلایل اهتمام دوستداران اهل بیت در طول تاریخ برای ساخت حرم ائمه اطهار چه بوده است؟
به گزارش روابط عمومی ستاد بازسازی عتبات، احمدرضا دردشتی و محمدرضا پیری دو پژوهشگر مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در مقاله‌ای با عنوان «ساختن حرم و بارگاه از منظر قرآن‌کریم، سنت و سیرۀ مسلمانان» به این دست پرسش‌ها پاسخ داده‌اند که متن کامل آن در فصلنامه پاسخ نیز به تبع رسیده است.
قرآن‌کریم و ساختن بارگاه بر قبور نیکان
اولین و مهم‌ترین منبع تشریع اسلامی، قرآن‌کریم است. پایۀ همۀ احکام فقهی را می‌توان و باید در قرآن‌کریم جست‌وجو کرد؛ هرچند تفصیلات آن احکام در منابع دیگر بیان شده است. از این رو به صورت منطقی باید مسئلۀ جواز یا عدم جواز ساختن بارگاه و حرم خواندن مراقد امامان را نخست در قرآن‌کریم بررسی کنیم. در قرآن‌کریم دو آیه وجود دارد که غالب مفسران اهل‌سنت برای اثبات جواز ساختن بارگاه بر قبور صالحان، به آن‌ها استناد کرده‌اند:
۱. «إِذْ یَتَنَازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیَاناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً» و یادآور آن هنگام را که دربارۀ کار آن‌ها [اصحاب کهف]میان آن مردم اختلاف افتاد؛ پس برخی گفتند که بر (غار) آن‌ها بنایی بسازیم؛ خداوندگارشان به آن‌ها داناتر است؛ [اما]کسانی که بر ماجرای آنان اطلاع یافتند گفتند که مسجدی (برای یکتاپرستی) بر غار آنان بسازیم» (کهف: ۲۱).
در این آیه خداوند به پایان ماجرای اصحاب کهف اشاره می‌کند، پس از آنکه جوانمردان کوه آنجلس از خواب ۳۰۰ ساله بیدار شدند، کسی را برای خرید غذا به شهر روانه کردند. فرستاده که از حقیقت ماجرا مطلع نبود با پول‌هایی که از پیش در اختیار داشت برای خرید نان و آذوقه به مغازه‌ها مراجعه می‌کرد؛ در این میان برخی از مردم به وضعیت ظاهری مشکوک او پی‌بردند و کار به مأموران انتظامی شهر، ارجاع شد و آرام آرام راز ۳۰۰ ساله خواب اصحاب کهف فاش شد. از آنجا که چند قرن از دوره دقیانوس و فرار مردان غارنشین می‌گذشت و در این سال‌ها خداپرستان به حکومت رسیده بودند، مردم مشتاقانه برای دیدن اصحاب کهف در کنار کوه گرد آمدند. همه منتظر بودند تا آن جوانمردان را از نزدیک زیارت کنند. اما وقتی فرستاده غارنشینان وارد غار شد تا ماجرا را برای رفیقان خود تعریف کند، ناگهان دهانه غار بهم آمد و دسترسی به غارنشینان برای مردم ناممکن شد. مردم هراسان و پرس و جویان در کنار غار به گفتگو و مذاکره پرداختند و هر گروهی نظر خاصی را دربارۀ غار و غارنشینان مطرح می‌کرد. برخی پیشنهاد کردند که بر در غار بنای یادبودی ساخته شود. ظاهر آیه نشان می‌دهد که مهم‌ترین و مقبول‌ترین نظر این بود که برای تجلیل از شخصیت و رفتار اصحاب کهف، بر در غار مسجدی ساخته شود که از آن پس محل عبادت خداپرستان قرار گیرد. از طرفی روش بحثی و علمی قرآن‌کریم این است که هرجا نظر نادرستی در موضوعات دینی از کس یا کسانی مطرح شود، حتماً دربارۀ آن اظهار نظر کرده و حکم بطلان و وجه یا وجوه بطلان آن را به تصریح یا تلویح بیان می‌کند. اما می‌بینیم که در این جا بدون هیچ اظهار نظر صریح یا اشاره‌ای از کنار نظر این گروه عبور می‌کند. عدم اظهار نظر قرآن دلیل روشنی بر جواز این نظر (ساختن مسجد در کنار غاری که محل دفن اصحاب کهف است) است.
طبری در تفسیر آیه می‌نویسد: «مشرکان گفتند: بر قبر آنان بنای یادبودی بسازیم؛ زیرا غارنشینان، فرزندان اجداد ما بوده‌اند؛ اما خداپرستان گفتند: ما به تصمیم گیری سزاوارتریم! چون آنان مؤمن و موحد بودند و می‌بایست بر قبر آن‌ها مسجدی برای عبادت خداوند بنا کنیم» (طبری، ۱۴۲۰ ق، ج ۱۷، ص ۶۳۵)؛ بنابراین سیاق آیه، سیاق تأییدی است و آیه نشان‌گر تأیید ایده مسجدسازی بر غار مردان آنجلس از سوی مؤمنان است. زمخشری در تفسیر آیه می‌نویسد: «بر در غار مسجدی بنا می‌کنیم تا مؤمنان در آنجا نماز بخوانند و به محل دفن اصحاب کهف تبرک بجویند!» (زمخشری، [بی‌تا]، ج ۲، ص ۶۶۵).
بنا به آیۀ مذکور چنانچه بنای بارگاه و معبد بر قبور اولیای الهی شرک می‌بود، قرآن‌کریم پس از نقل داستان می‌بایست ایده و عمل مؤمنان را مردود معرفی کند؛ ولی هیچ‌گونه رد یا انکاری در آیه یا پس از آن نیامده است؛ حتی سیاق آیه از تأیید تلویحی آن حکایت می‌کند. بر این اساس آیۀ مذکور بر جواز، بلکه استحباب ساخت مکان عبادت در کنار قبور پیامبران و اولیای الهی دلالت دارد.
۲. «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ»؛ در خانه‌هایی که خداوند اذن داده والا مرتبه باشد و در آن نام او برده شود؛ صبحگاهان و عصرگاهان در آن خانه‌ها تسبیح او کنند!» (نور: ۳۶).
بنا به روایاتی که ذیل آیۀ مذکور وارد شده، مراد از «بُیوتٍ» در این آیه خانه‌های انبیاست. در روایاتی چنین آمده است: «یکی از صحابه از نبی مکرم (صلی الله علیه وآله) پرسید: «ای رسول‌خدا! مراد از آن بیوت چیست؟ پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: مراد خانه‌های انبیاء است. ابوبکر پرسید: «آیا خانه علی و فاطمه هم جزء خانه‌های انبیاست؟ پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: «آری! از بافضیلت‌ترین آن خانه‌هاست!» (سیوطی، [بی‌تا]، ج ۲، ص ۲۰۳).
پس مراد از بیوت در این آیه، بیوت انبیاست و خانۀ امام علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه زهراء÷ هم از برترین آن خانه‌هاست و از این رو عبادت در کنار خانۀ آن‌ها با اذن الهی همراه است!
در تبیین معنای «تُرْفَعَ» روایات زیادی از طرق مختلف وارد شده است. ابن‌عباس و مجاهد بر این باورند که مراد از «تُرْفَعَ» برافراشته شدن بنا و برآمدن ساختمان آن خانه‌هاست: «ترفع،‌ای تُبنی و تُعلی؛ ساختمان‌هایی بر آن خانه‌ها بنا شود و بنای آن برافراشته گردد» (اندلسی، ۱۴۲۲ ق، ج ۱، ص ۵۲۸). حسن بصری و ضحاک گفته‌اند که مراد از ترفع، محترم و گرامی داشتن آن خانه‌هاست (جوزی، ۱۴۲۲ ق، ج ۳، ص ۲۹۸) و از آنجا که ساختن بارگاه و نظافت و مراقبت از آن جهت عبادت، یکی از مصادیق مهم تکریم است، ساختن بارگاه بر خانه‌ها و قبور اولیای الهی مجاز و مباح بلکه مستحب خواهد بود.
زمخشری در تفسیر آیه می‌نویسد: «رفع بیوت، یا به معنای بنای بیوت است؛ همانند آیۀ شریفه «وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْمَاعِیلُ» و یا به معنای تعظیم بیوت و بالا بردن قدر و منزلت بیوت است» (زمخشری، [بی‌تا]، ج ۳، ص ۲۴۷).
نتیجه آنکه اگر مراد از رفع در «أَنْ تُرْفَعَ» بنای ظاهری باشد، دلالت صریح آیه بر جواز، بلکه استحباب بنای بارگاه و معبد بر بیوت انبیا و اولیاست؛ خصوصاً با در نظر گرفتن اینکه مدفن پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) و تعدادی از ائمه (علیهم السلام) در خانه‌هایشان بوده است؛ اما اگر مراد از رفع در «أن تُرفع» خصوص رفع ظاهری نباشد، اطلاق آیه در جانب «ان ترفع» شامل هرگونه رفعت و بلندی، اعم از رفعت مادی و رفعت معنوی می‌شود؛ بنابراین آیه بر اذن خداوند به تکریم و حفظ بیوت انبیا و اولیای الهی دلالت می‌کند و اطلاق این معنا، ساختن بارگاه بر قبور اولیای الهی و تعمیر آن را نیز شامل می‌شود! زیرا عرف، از اطلاق جواز یا استحباب تکریم، همۀ مصادیق آن را فهم می‌کند؛ بنابراین هر معنایی که از «رفع» مراد باشد، به صراحت یا دلالت التزام بر بنای بارگاه بر قبور انبیاء و اولیاء، حرم‌سازی و نصب ضریح و گنبد و مناره بر آن، به‌عنوان یکی از مصادیق بارز گرامی داشتن بیوت انبیا و أئمه (علیهم السلام) است، دلالت خواهد کرد.
اهتمام صحابه پیامبر و تابعان بر جواز ساختن حرم
گزارش‌های فراوانی در کتاب‌های اهل‌سنت وجود دارد که از اهتمام ویژه صحابه و تابعان به ساختن بنا بر قبور حکایت دارد. شواهد بسیاری نشان می‌دهد قبر پیامبر و بسیاری از صحابه آن حضرت همواره مورد تکریم مسلمانان، از صدر اسلام تاکنون بوده است. این اهتمام یقیناً در تفکر دینی صحابه و تابعان ریشه دارد. صحابه و تابعان همواره تلاش داشتند که رفتار‌ها و مناسک خود را به قرآن یا سنت پیامبر متکی سازند و وقتی رفتاری را به صورت گسترده در میان آنان می‌بینیم، دلیل بسیار روشنی بر وجود مدارک دینی در ذهن آنان برای آن رفتار است. در اینجا به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود:
۱. ساختن حرم برای پیامبر
اولین کسی که برای پیامبر بارگاهی احداث کرد، خلیفه دوم، عمر بن خطاب بود (سهمودی، ۱۴۱۹ ق، ج ۲، ص ۱۰۹-۱۱۵). در منابع اهل‌سنت آمده است که «أم‌المومنین عایشه پیش و پس از آنکه دیواری بر اطراف قبر پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) بنا شود، در کنار قبر پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) سکونت داشت و همانجا هم عبادت می‌کرد». عبدالله‌بن‌زبیر، حائط اطراف قبر را از بین برد و بنای جدیدی بر آن ساخت. عمر‌بن عبدالعزیز بنای ابن‌زبیر را ویران و بنایی از نو ساخت و حرم را توسعه داد.
ولیدبن‌عبدالملک، از خلفای اموی، به عمربن‌عبدالعزیز که در آن زمان حاکم مدینه بود، فرمان داد تا حرم پیامبر را بازسازی کرده و توسعه دهد و حجرات زنان پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) را هم به محدوده حرم بیافزاید (ابن‌کثیر، ۱۴۰۸ ق، ج ۹، ص ۹۰-۸۹). نکته حائز اهمیت این است که این ساخت و ساز‌ها در حالی صورت می‌گیرد که رفتار خلفا نه تنها از سوی صحابه و تابعان سرزنش نمی‌شود که همراهی توده مردم با تغییرات صورت گرفته حاکی از رضایت مؤمنان نسبت به این رفتارهاست و این گزارش‌ها به خوبی نشان می‌دهد که صحابه و تابعان پیامبر و بزرگان اهل‌سنت دربارۀ ساختن حرم نظری متفاوت از وهابیان داشته‌اند.
۲. ساختن حرم برای دیگر بزرگان مذاهب اسلامیبقیع را دوباره خواهیم ساخت/احتجاج کارشناسان حوزه علمیه قم در لزوم ساخت و ساز عتبات
الف) ساختن بارگاه قبر سلمان فارسی در مدائن (خطیب بغدادی، [بی‌تا]، ج ۱، ص ۱۶۳).
ب) ساختن بارگاه قبر طلحه و زبیر در بصره (ابن‌بطوطه، [بی‌تا]، ج ۱، ص ۱۴۳).
ج) ساختن بارگاه قبر احمدبن‌حنبل؛ ذهبی دربارۀ قبر احمدبن‌حنبل در بغداد می‌نویسد: ضریح احمد‌بن‌حنبل زیارتگاه مردم بغداد است (ذهبی، [بی‌تا]، ص ۱۰۳).
۳. مسلمانان و قداست قبور انبیا و اولیا
مسلمانان از صدر اسلام تاکنون، نسبت به قبور پیامبر اسلام و بزرگان دین، احترام ویژه‌ای قائل بوده‌اند. آنان همواره به عنوان رفتاری مشروع و اسلامی، بار‌ها در آن حرم‌ها حضور یافته و با احترام به آن قبور و توسل به صاحبان آن قبر‌ها به خداوند متعال تقرب می‌جسته‌اند. در کتاب‌های تاریخ و شرح حال مسلمانان، خصوصاً کتاب‌های اهل‌سنت نمونه‌های فراوانی از این‌گونه تشرف‌ها آمده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:
الف: تبرک جستن
روایات فراوانی در کتاب‌های اهل‌سنت وجود دارد که نشان می‌دهد صحابه پیامبر و بسیاری از مسلمانان به قبر پیامبر اسلام و بزرگان دین تبرک می‌جسته‌اند:
۱. ابن‌منکدر تابعی، صورتش را بر قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) می‌گذاشت و می‌گفت: «هرزمان مشکل و یا فراموشی و لکنت زبان برایم پیش می‌آید، از قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) شفا و یاری می‌طلبم!» (ذهبی، [بی‌تا]، ج ۵، ص ۳۵۹).
۲. عبداللّه‌بن‎عمر دست خود را بر قبر شریف پیامبر می‌گذاشت (هروی‌القاری، ۱۴۲۱ ق، ج ۲، ص ۱۹۹).
۳. بلال‎حبشی خود را بر روی قبر شریف پیامبر (صلی الله علیه وآله) انداخت و بدن خود را به قبر می‌سایید (ابن‌اثیر، ۱۴۰۹ ق، ج ۱، ص ۲۴۴).
۴. عبداللّه‌بن‌احمد‌بن‌حنبل می‌نویسد: از پدرم پرسیدم: «مسّ منبر رسول اللّه و تبرّک به آن و بوسیدن و یا مس و متبرّک شدن به قبر شریف و یا بوسیدن آن به قصد ثواب چه حکمی دارد؟ پدرم گفت: «هیچ اشکالی ندارد!» (سهمودی، ۱۴۱۹ ق، ج ۴، ص ۲۱۷).
۵. بارگاه ابوحنیفه؛ «محمد بن ادریس شافعی می‌گفت: «من هرروز به کنار قبر ابوحنیفه می‌رفتم و به قبر او تبرک می‌جستم! وقتی مشکلی برایم پیش می‌آمد، در کنار قبر او دو رکعت نماز می‌خواندم و متوسل می‌شدم و حاجتم برآورده می‌شد!» (خطیب بغدادی، [بی‌تا]، ج ۱، ص ۱۲۳).
۶. گزارش‌های متکثر تاریخی گواه این واقعیت است که مسلمانان همواره به عنوان تبرک، از خاک پاک قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) و حضرت حمزه، عموی پیامبر، بلکه از کلّ مدینه مقداری بر می‌داشتند و همراه خود داشتند. در کتاب‌های حدیثی، روایاتی وجود دارد که اثبات می‌کند که خاک مدینة النبی، شفای هردردی و موجب امنیت یافتن از بیماری خوره و سردرد است. زرکشی می‌نویسد: «جواز برگرفتن از تربت قبر حمزه از حکم عام عدم جواز برداشتن خاک حرمین استثنا شده است؛ زیرا اتفاق همگان بر جواز نقل آن برای معالجه صداع (سردرد) است (سهمودی، ۱۴۱۹ ق، ج ۱، ص ۹۵).
ب) استغاثه جستنبقیع را دوباره خواهیم ساخت/احتجاج کارشناسان حوزه علمیه قم در لزوم ساخت و ساز عتبات
گزارش‌های متعدد تاریخی نشان می‌دهد که صحابۀ پیامبر همواره به هنگام گرفتاری به قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) متوسّل می‌شده و در آن مکان از روح بلند پیامبر رحمت مدد می‌گرفته‌اند. توجه به سیرۀ صحابه از آن رو حائز اهمیت است که مهم‌ترین راویان سنت و سیرۀ پیامبر صحابه‌اند و در تفسیر روایات نبوی هم، تفسیر صحابه به عنوان مخاطبان اولیه آیات و کسانی که برای پرسش از ابهام‌های احتمالی دسترسی بسیار آسانی به پیامبر داشته‌اند، اهمیت فراوان دارد. از آن گذشته وقتی عملی در میان صحابه پیامبر شایع باشد، حتی اگر روایت و گزارش خاصی از پیامبر بر جواز آن عمل وجود نداشته باشد، نفس عمل صحابه می‌تواند دلیل خوبی بر جواز باشد. زیرا اگر دلیلی بر منع انجام آن عمل از سوی پیامبر صادر شده بود، صحابه اولین افرادی بودند که آن را می‌شنیدند و مبنای عمل خود قرار می‌دادند. در ادامه به نمونه‌هایی از رفتار صحابه در موضوع توسل به قبر پیامبر و اهمیت حضور در کنار آن اشاره می‌شود:
توسل به قبر پیامبر برای باران
عسقلانی می‌نویسد: «در زمان خلافت عمر مردم گرفتار قحطی و خشکسالی شدند. شخصی از اصحاب به قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) متوسل شد و گفت یا رسول اللّه! «اِسْتَسْقِ لِأُمَّتِک فَاِنَّهُمْ قَدْ هَلَکوا...!» (عسقلانی، ۱۳۷۹، ج ۲، ص ۴۹۵).
در نقل دیگری آمده است که در یکی از سال‌های خلافت عمر بن الخطاب در مدینه قحطی شد و خشکسالی به شدت مردم را دچار مشکل ساخت. تمامی گیاهان و درختان بر اثر بی‌آبی خشک شد. بلال بن حارث با اعتقاد راسخی که به حضرت رسول‌خدا (صلی الله علیه وآله) داشت نزد قبر مطهر رسول‌خدا (صلی الله علیه وآله) آمد و به حضرت متوسل شد و درخواست باران نمود. رسول‌خدا در خواب با او سخن گفت و پیام داد که به عمر سلام رسان و بگو از خداوند باران بخواهد و مطمئن باشد که باران می‌آید و امت از قحطی نجات خواهند یافت (ابن‎ابی‌شیبه، ۱۴۰۹ ق، ج ۶، ص ۳۵۶، ح ۳۲۰۰۲). ابن‌کثیر، پس از نقل این روایت، به صحت سند آن تصریح کرده و می‌نویسد: «این سند صحیح است!» (ابن‎کثیر، ۱۴۲۴ ق، ج ۱۰، ص ۷۴).
عایشه و استغاثه از قبر پیامبر
زمانی مردم مدینه گرفتار قحطی شدند، عده‌ای نزد عایشه شکوه بردند و از او کمک خواستند؛ عایشه در پاسخشان گفت: به سراغ قبر رسول‌خدا (صلی الله علیه وآله) بروید و از قبر ایشان طلب یاری کنید!» (دارمی‎التمیمی، ۱۴۱۲ ق، ج ۱، ص ۲۲۷).
توسل و شفاعت‌خواهی در سیرۀ سلف صالح
سبکی، از علمای بزرگ اهل‌سنت که از او به امام تعبیر می‌شود، می‌نویسد: «یجوز و یحسن التوسل و الاستغاثة و التشفع بالنبی (صلی الله علیه وآله) إلی ربه سبحانه وتعالی؛ و جواز ذلک و حسنه من الأمور المعلومة لکل ذی دین، المعروفة من فعل الأنبیاء و المرسلین و سیر السلف الصالحین، و العلماء و العوام من المسلمین»؛ توسل، فریادخواهی و شفاعت‌خواهی از پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) به سوی خداوند متعال جایز و نیکوست و روایی و حسن این امور برای هر دینداری، از رفتار انبیا، پیامبران و سبک رفتاری گذشتگان صالح ما و عالمان و عوام روشن است» (سبکی، ۱۳۱۸ ق، ص ۲۹۳).
زیارت قبر پیامبر در زمانۀ ما
امروزه با وجود سال‌ها تبلیغات شدید و گسترده وهابیان، عموم مسلمانان همچنان در ایام حج و دیگر ایام، مشتاقانه برای زیارت قبر پیامبر و قبور فرزندان و صحابه ایشان در قبرستان بقیع، از راه دور و نزدیک به عربستان سعودی مسافرت می‌کنند. این رفتار فرهنگی و اسلامی ریشه در فرهنگ کهن مسلمانان دارد.
بسیاری از مسلمانان علاوه بر زیارت و احترام به مرقد پیامبر، قبور امامان شیعی را نیز زیارت کرده و این قبور شریف همواره مورد توجه عالمان و عموم اهل‌سنت بوده است. جالب است بدانیم که در مسجد پیامبر مسلمانان سنی و شیعه دوشادوش هم در کنار قبر پیامبر تجمع کرده و به ابراز محبت و توسل به پیامبر می‌پردازند و مأموران و مبلغان وهابی مستمراً آنان را از این کار نهی کرده و با اتهام مشرک می‌رانند! این رفتار نهادینه شده فرهنگی ریشه در اعتقاد و عمل مستمر نسل‌های پیشین مسلمان تا عصر صحابه و تابعان دارد و امروزه به عنوان مجموعه‌ای از رفتار‌های مناسکی و فرهنگی به نسل‌های کنونی منتقل شده است. ابوعلی خلال (متوفای ۲۴۲ هجری) استاد و شیخ‌حنبلی‌های عصر خویش، می‌نویسد: «هرگاه مشکلی برایم پیش می‌آمد، کنار قبر موسی‌بن‌جعفر (علیه السلام) می‌رفتم و به او متوسل می‌شدم و مشکلاتم برطرف می‌شد» (خطیب بغدادی، [بی‌تا]، ج ۱، ص ۱۲۰).
محمد‎بن‎مأمل می‌نویسد: «در حالات ابن‌خزیمه، پیشوای اهل‌حدیث و مقبول همۀ وهابیان و حنبلی‌ها آمده است: «به زیارت مرقد امام رضا (علیه السلام) می‌آمد و آن‌چنان در برابر قبر و ضریح مطهر ایشان تعظیم و تواضع می‌کرد که توجه همه به سوی او جلب می‌شد و همه از اینکه چنین شخصیت بزرگی از اهل‌سنت این‌گونه در برابر قبر امام رضا (علیه السلام) تعظیم می‌کند در حیرت و بهت می‌شدند!» (عسقلانی، ۱۳۲۶ ق، ج ۷، ص ۳۸۸).
ابن‌حبان، رجال‎نویس مشهور اهل‌سنت، می‌نویسد: «مدتی در طوس بودم و هرگاه مشکلی پیش می‌آمد کنار قبر علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه السلام) می‌رفتم و مشکلم را با او درمیان می‌گذاشتم و برطرف می‌شد. بار‌ها این قضیه را آزمودم و تجربه کردم و هرگاه به قبر علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه السلام) متوسل شدم، بدون نتیجه از حرم او بیرون نیامدم!» (بستی، ۱۹۷۳ م، ج ۸، ص ۴۵۷).
ساختن حرم و بارگاه برای اولیای الهی و عالمان دینی، از عصر پیامبر به این سو سیرۀ پیوسته عموم مسلمانان بوده است. فرهنگ زیارت قبور صالحان و عبادت در کنار ضریح‌ها و مقابر آنان یکی از عناصر فرهنگی شایع و ریشه‎دار در میان مسلمانان بوده و هست. حرم ساختن و زیارت حرم‌های اولیا مخصوص شیعیان نبوده و نیست. یک تحقیق میدانی و تجربی هم می‌تواند این مسأله را به خوبی نشان دهد. به عنوان نمونه‌ای از حرم‌های محترم در میان اهل‌سنت می‌توان به حرم أبوحنیفه، امام اعظم احناف، متوفای ۱۵۰ هجری؛ حرم احمدبن‎حنبل، امام حنابله و پیشوای وهابیان؛ حرم محمدبن‎ادریس شافعی، امام شافعیان و متوفای ۲۰۴ هجری در قاهره مصر؛ حرم مالک‎بن‎انس، امام مالکیان (متوفای ۱۷۹ ق) در قبرستان بقیع اشاره کرد البته حرم او در سال ۱۳۴۴ هجری توسط عبدالعزیزبن‎سعود، همراه دیگر حرم‌ها و از جمله حرم ائمه (علیهم السلام) ویران شد. اهل‌سنت حتی برای ابوهریره در دو مکان بارگاه زیبا و باشکوهی ساخته‌اند: یک حرم در فلسطین اشغالی و حرمی هم در مصر.
نتیجه‌گیری
۱. طبق آیۀ ۲۱ سورۀ کهف و آیۀ ۳۶ سورۀ نور، ساختن حرم برای انبیا و اولیای الهی نه تنها مشروعیت دارد، بلکه از اعمال مستحب به شمار می‌رود. عموم مفسران اهل‌سنت در تفسیر این آیات به چنین حکمی صراحتاً یا تلویحاً اعتراف کرده‌اند.
۲. شواهد تاریخی نشان می‌دهد که صحابه بعد از رحلت رسول‌خدا (صلی الله علیه وآله) برای آن حضرت مقبره‌ای ساختند و هنگامه بروز مشکل به آنجا می‌رفته و به قبر آن حضرت استغاثه می‌جسته‌اند.
۳. عموم مسلمانان از عصر پیامبر (صلی الله علیه وآله) تا دوران فعلی، قبور انبیا، امامان شیعه و بزرگان دین را مقدس می‌شمرده و بار‌ها برای زیارت و ادای احترام و حتی حاجت‌خواهی به آن‌ها حرم‌ها مشرف می‌شده‌اند.
۴. تحلیل جامعه‌شناختی تاریخی دربارۀ این مسأله نشان می‌دهد که رفتار فرهنگی ساختن حرم و حضور در آن و کسب معنویت از مقابر اولیای الهی امری است که در اعماق تاریخ مسلمانان ریشه دارد و نمی‌توان آن را به سده‌های اخیر (دولت صفویان) و اعتقادات برخی از مذاهب اسلامی (مثل پیروان اهل‌بیت (علیهم السلام)) استناد داد؛ بلکه رفتاری فراگیر و فرامذهبی است و در همۀ جوامع اسلامی و در میان پیروان همۀ مذاهب اسلامی قابل مشاهده و تباریابی است.

فهرست منابع
قرآن‌کریم
۱. إبن‎أبی‎شیبة الکوفی، ابوبکر عبدالله‎بن‎محمد، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ریاض: مکتبة الرشد، ۱۴۰۹ ق.
۲. ابن‎اثیر، ابوالحسن علی‎بن‎محمدبن‌محمد، أسد الغابة فی معرفة الصحابه، بیروت: دارالفکر، ۱۹۸۹ م.
۳. ابن‎تیمیه، منهاج ‎السنة ‎النبویة، تحقیق: محمد رشاد سالم، [بی‎جا]: جامعةالامام محمدبن‎سعود، ۱۹۸۶ م.
۴. اندلسی، ابوحیان، تفسیر بحر المحیط، تحقیق: عادل احمدعبدالموجود، بیروت: دارالکتب العلمیة، ۲۰۰۱ م.
۵. بستی، ابن‎حبان، الثقات، تحت مراقبة: الدکتور محمد عبدالمعیدخان، حیدرآباد هند: دائرة المعارف العثمانیة، ۱۹۷۳ م.
۶. ترکمانی المشقی الشافعی، محمدبن‌احمدبن‌عثمان، سیر أعلام النبلاء، محققین: مجموعةمن‌المحققین بإشراف‌الشیخ‌شعیب الأرنؤوط، [بی‌جا]: مؤسسه‌النشر، [بی‌تا].
۷. جوزی، علی‌بن‌محمد، زاد المسیر فی علم التفسیر، تحقیق: عبدالرزاق المهدی، بیروت: داراحیاء التراث العربی، [بی‌تا].
۸. خطیب‌بغدادی، ابوبکر احمدبن‌علی‌بن‌ثابت، تاریخ بغداد، بیروت: دارالکتب العلمی، [بی‌تا].
۹. دمشقی، اسماعیل‌بن‌عمر‌ابن‌الکثیر، البدایة و النهایة، تحقیق: علی شیری، بیروت: داراحیاء التراث العربی، ۱۹۸۸ م.
۱۰. زمخشری، جارالله، الکشاف عن حقائق التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، تحقیق: عبدالرزاق المهدی، بیروت: داراحیاء التراث العربی، [بی‌تا].
۱۱. سبکی، تقی‌الدین علی‌بن‌عبد الکافی، شفاءالسقام فی زیارة خیر الأنام، مصر: المطبعة الأمیریة الکبرى، ۱۳۱۸ ق.
۱۲. سهمودی، وفاء الوفا باخبار دارالمصطفی، بیروت: دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۹ ق.
۱۳. سیوطی، جلال‌الدین، الدرالمنثور، بیروت: دارالفکر، [بی‌تا].
۱۴. طبری، ابوجعفر، جامع‌البیان فی تأویل آی من القرآن، محقق: احمد محمد شاکر، [بی‌جا]: مؤسسه‌النشر، ۲۰۰۰ م.
۱۵. عبدالصمد الدارمی، التمیمی، السنن الدارمی، تحقیق: حسین سلیم أسد الدارانی، المملکة العربیة السعودیة: دارالمغنی للنشر والتوزیع، ۱۴۱۲ ق.
۱۶. عسقلانی، ابن‌حجر، تهذیب التهذیب، هند: مطبعة دائرة المعارف النظامیة، ۱۳۲۶ ق.
۱۷. عسقلانی‌الشافعی، ابن‌حجر، فتح‌الباری شرح صحیح‌البخاری، بیروت: دارالمعرفة، ۱۳۷۹ ق.
۱۸. لّواتی الطنجی بن بطّوطة، أبوعبدالله محمدبن‌عبدالله، تحفة النظار فی غرائب‌الامصار و عجائب‌الاسفار، بیروت: دارالشرق العربی، [بی‌تا].
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
ویدیو